سفر را دوست دارم ... اما آنگاه که هم قدم تو باشم سوی جنگلهای مه گرفته ... کنار دریای آرامش لحظه های با تو بودن نم نم باران و حریق آتشی که ما ساخته ایم از هیزم های خشک بوی خاک و صدای گیتار من... و صدای دوست داشتنی تو که برایم میخوانی باز ای الهه ی ناز !.!.!
نظرات شما عزیزان:
|شنبه 16 اسفند 1398برچسب:قروقاطی, |
15:1|farzam
Shik Them |